کد مطلب:90453 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139
واژه ها بغی: طغیان سركشی، حمله، یورش و جفا كردن است و به معنای انتقام، كینه ورزی، كینه خواستن و كین توختن. صبر: شكیبایی و ضد جزع است. بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول. ترك شكایت و این درجه ی تائبان است، دوم. رضا به مقدور و این درجه ی زاهدان و سوم محبت آن است كه مولا با وی كند و این درجه ی صدیقان است. جز صبر، تیر او را اندر جهان سپر نیست «ناصر خسرو» [صفحه 506] منشین ترش، تو از گردش ایام كه صبر «سعدی» هاتف آن روز به من مژده ی این دولت داد «حافظ 2« «فی اسماء الله عز و جل: المنتقم هو البالغ فی العقوبه لمن شاء و هو مفتعل من نقم ینقم اذا بلغت به الكراهه حد السخط.»: یكی از اسماء خداوند، منتقم است كه به معنای كراهت داشتن از كسی در آن حد است كه او را مورد سخط و عذاب قرار دهد. ترجمه: از جمع بندی لغات، این معنا ملحوظ است، كه اگر وی مورد بغی و طغیان و سركشی قرار گیرد، صابر و شكیبا خواهد بود و زبان را به شكایت، به غیر از خدا نگشاید و چون او مورد تهاجم وحشیانه ی طغیانگر، قرار گرفته است، خداوند از ستمكار و جفاكار به او انتقام خواهد گرفت. شرح: در عبارت سابق كه به واژه ی صبر رسیدیم، معانی صبر را بیان نمودیم و گفتیم كه یكی از آنها، عدم جزع و عدم خودباختگی بود، در اینجا مراد از صبر، همین معناست یعنی یك انسان پرواپیشه اگر مورد یورش و تهاجم قرار گرفت و نتواند از خود دفاع نماید، زبان به شكایت نزد كسی نمی گشاید، بلكه انتقام ستمگر را از خداوند طلب می كند. امام صادق علیه السلام به مسمع بن یسار فرمود: [صفحه 507] «انظر ان لا تكلمن بكلمه بغی ابدا و ان اعجبتك نفسك و عشیرتك.» متوجه باش، مبادا ستم كردن بر كسی را در دل راه دهی اگر چه عشیره و اطرافیانت تو را به شگفتی وادارد.
«و ان بغی علیه صبر حتی یكون الله تعالی هو الذی ینتقم له»
مرغی است صبر كورا جز خیر، بال و پر نیست
گرچه تلخ است و لیكن بر شیرین دارد
كه بر آن جور و جفا، صبر و ثباتم دادند
صفحه 506، 507.